اوا و اتاقش
یادگاری از ابجی رها
یه روز که توی گهواره ات خواب بودی یه دفعه دیدم صدای جیغت رفت هوا. اومدم و دیدم که جای دو تا دندون روی صورتت مونده و رها خانم هم فرار کرده و رفته. الهی بگردم .همچین محکم دندونت گرفته بود که جاش روی صورتت مونده بود. بعد که پیداش کردم میگه یا کریمه نوکش زده. قربون شما دو تا برم که هر دو تاتون برا مامان عزیزین. ...
نویسنده :
مامان و بابا
20:05
دخمل بد لباس
ناز دختر مامان چون توی فصل زمستون به دنیا اومده ,مامان مجبوره لباس بیشتری بهش بپوشونه . نفسی من که از لباس بدش میاد شروع به گریه کردن میکنه و از اول مسیر تا اخر یکسره گریه میکنه. انقدر جیغ و داد میزنه که حد نداره. طفلکی باباش دیگه نمی دونه چه جور رانندگی کنه تا برسیم. همین که میرسیم و لباسهاشو در میارم شروع میکنه به خندیدن. الهی فدات بشم که بلا شدی.
نویسنده :
مامان و بابا
19:56
اولین خنده
دخملم برای اولین بار به مامانش خندید. البته بار اول توی خواب خندیدی.ولی امروز در تاریخ١٧ /٩/٩١ یعنی وقتی که فقط ٢٠ روز داشتی به مامان خندیدی ودر قلبت رو به روی مامان باز کردی . وای که نمی دونی چقدر کیف کردم.وقتی که با اون چشمهای پاک و معصومت به من نگاه می کنی و بعدش هم یه لبخند ناز و کوچولو روی لبهات می شینه دلم می خواد همه دنیا رو بدم و باز هم این اتفاق تکرار بشه. با همه وجودم شما دو تا رو دوست دارم و همه وجودم برای شما دو تاست. امید وارم که همیشه روی لبهات خنده باشه.
نویسنده :
مامان و بابا
19:43
یک ماهگیت مبارک
عزیز مامان خدا رو شکر یک ماهه شدی. تو این یک ماه وابستگی مامان نسبت به نی نی کوچولوی خودش خیلی بیشتر شده.البته تو هم خیلی به مامان انس گرفتی. الهی که سالم باشی و صد ساله بشی. این هم عکس های هفته ششم: ٣٧ روزه: اوا نفسی ٣٩ روزشه: این هم ٤١ روزگی اوا خانم: ...
نویسنده :
مامان و بابا
15:05
این هم هفته چهارم
ادامه مطلب........ ٢٢ روزگی اوا بعد از یک حمام جانانه ٢٣روزگی اوا ٢٥ روزه اوای ٢٧ روزه ...
نویسنده :
مامان و بابا
19:48